مصاحبه خواندنی هاشمی دربارۀ مهدویت
بدیهی است که این فتنهها به کلی از بین نمیرود. آنها ممکن است به فریبکاری خود ادامه دهند، اما آسیب عمومی اجتماع را میتوانیم کم کنیم. هم در بخش مدعیان مهدویت و هم در مورد کسانی که به بهانه مهدویت به وظایفشان عمل نمیکنند و هم در خصوص آنهایی که از طریق ادعای ارتباط با ایشان میخواهند نانی برای خودشان بپزند!
آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای خواندنی ضمن هشدار به بهره گیری افراطی متحجران و جریانی انحرافی از نام مبارک امام زمان(عج) در جهت اهداف پشت پرده خود تاکید کرد: اگر نظر و مقبولیت مردم نباشد، کاری نمی توان کرد. برای عملی کردن اسلام، ما باید مردم را همراه خود داشته باشیم. به نظر ما، فقیه واجد شرایط، جانشین حضرت بقیة الله (علیه السلام) است، اما اگر این بحث ها بخواهد جنبهی حکومتی به خود بگیرد، باید برای فقیه، مقبولیت حاصل شود. حضرت علی (علیه السلام) چون پذیرش مردم نبود، خانه نشین شد! ما که بالاتر از حضرت نیستیم! .
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، گزیده سخنان ایشان در این مصاحبه خواندنی بدین شرح است:
انقلاب اسلامی منشاء ظهور خاص خود را دارد
* انقلاب اسلامی منشاء ظهور خاص خود را دارد. بحثهایی که ما الان در مورد امام زمان مطرح میکنیم، بحث خاصی است اما تکالیفی که در قرآن و به طور کلی اسلام برای ما تعیین شدهاست، منشاء حرکت ما و ملت ما به سمت انقلاب بودهاست. از جمله این تکالیف میتوان به وظیفه خدمت به مردم، مبارزه با ظلم و ستم، تبیین معارف الهی، باز کردن راه پیشرفت مردم، ایجاد استقلال و آزادی برای ملت اسلامی و تحقق آن چیزی که از اسلام میفهمیم اشاره کرد. البته ممکن است ما همه چیز اسلام را نفهمیم اما تحقق آن چه که از اسلام میفهمیم جزو وظایف ما بودهاست.
به ما می گفتند مبارزه نکنید تا امام زمان(عج) ظهور کند!
* معمولاً چیزهایی که در بین مردم اعتباری دارند، مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. مساله مهدویت جزو ارزشهای مهم و در عین حال دارای ابهامات فراوان است و مورد استفادههای غلطی قرار گرفته و میگیرد. یکی از آسیبهای پیش آمده برای این عقیده این است که به خیلیها حالت رخوت القا کردهاست. این عده میگویند چون حضرت حجت قرار است بیاید و اصلاح کند، پس ما تا آن روز صبر میکنیم که انقلاب اسلامی ایران، رد چنین تفکری است. این آسیب از زمان پیغمبر به بعد وجود داشته است. در زمان مبارزات انقلاب، عدهای مبارزه را تحریم کرده بودند و میگفتند هر پرچمی که به عنوان حکومت اسلامی قبل از آمدن حضرت حجت (عج) بلند شود، پرچم کفر است. هنوز هم معتقدان به چنین تفکری در جامعه ما فراوان هستند. مثلاً انجمن حجتیه تا حدودی جزو همین جریان بود و به همین دلیل وارد مبارزات نمیشدند. پس این آسیب طولانی است و از گذشته وجود داشته است.
ظهور امام زمان(عج) در زمان حضرت علی(ع)!
* آسیب دومی که این روزها در ایران، عراق و یمن قوت گرفتهاست، آسیب مدعیان مهدویت است. البته این هم جدید نیست. شما اگر به زمان پیغمبر برگردید، میبینید که دو چیز برای خواص پیغمبر روشن بود، یکی مهدویت و دیگری حادثه کربلا بود. در زمان خود حضرت علی(ع)، عدهای محمد حنیفه را مهدی موعود میدانستند و آخر هم گفتند که در کوه رضوی مخفی شده و در آینده ظهور میکند. برخی دیگر حضرت زید را مهدی موعود میدانستند. در زمان امام صادق(ع)، عدهای ایشان را مهدی موعود میدانستند.
می خواستند بخاطر ظهور حوزه نجف را با خاک یکسان کنند!
* اگر به زمان خودمان هم نگاه کنیم، در حال حاضر بهاییها وجود دارند که فتنهای برای دنیای اسلام هستند. شیخیه به شکل دیگری و اصلاً گروه شاگردان شیخ احمد احسایی هر کدامشان به یک شکل، فتنهای از این نوع ایجاد کردند. ما جنگهایی داریم که از افغانستان با ۳۰ هزار سوار آمدند و خراسان را گرفتند. در سودان هر روز شاهد فتنهای با ادعای مهدویت هستیم. در عراق دیدیم افرادی که مدعی ارتباط با امام زمان بودند، قصد داشتند حوزه نجف را منهدم کنند و در ایران خودمان هم از این قبیل کم نداریم. آسیب دیگری که از این دست مطرح میشود، بحث ارتباط با حضرت مهدی(عج) است.
واکنش امام به حاملان پیغام فوری امام زمان(عج)
*یکی از آسیبهای جدی موجود که ما هم به آن مبتلا هستیم، این است که عدهای با خیال و توهم یا با شیطنت، پیامهایی را از امامان معصوم و حضرت حجت برای عدهای میبرند و گاهی بر اساس این پیامهای دروغین، تصمیماتی گرفتهمیشود. ما در دوره بعد از انقلاب نیز چنین مواردی داشتیم.یادم میآید در زمان جنگ، یک زن و شوهر از تبریز آمدند به جلسه سران که در دفتر آیتالله خامنهای برگزار میشد و گفتند که امام زمان در مورد مسائل حساس جنگ، پیامی را برای امام خمینی فرستادهاند و اگر ما اطلاع ندهیم، ممکن است خطری انقلاب را تهدید کند. من پیام این دو نفر را شخصاً به امام(ره) منتقل کردم که ایشان باور نکردند و گفتند از این شیادها زیادند. من گفتم اینها دو دانشجو هستند و ضرری ندارد که حالا شما آنها را ببینید و اگر ادعایشان کذب باشد، مساله بهتر روشن میشود. امام با اکراه پذیرفتند، اما در ابتدا آنها را امتحان کردند و به آنها گفتند: من از امام زمان ۳ سوال دارم، پاسخ آنها را بیاورید تا بتوانم این پاسخها را به عنوان دلیل صدق شما قبول کنم. بعد از این که امام سوالات را مطرح کردند، آنها گفتند که امام خمینی میخواهد امام زمان را امتحان کند و چنین کاری اهانت است و رفتند. همین الان نیز گاهی اوقات پیامهایی میآوردند که براساس آنها ما اصلاً حق تصمیمگیری نداریم، زیرا به هیچوجه، حجیت و سندیت ندارند. ما ماموریم که این ارتباطات را تکذیب کنیم چون اگر کسی ارتباطی داشتهباشد، نمیآید به این شکل اعلام کند. شما داستان عیسی شلمقانی را میدانید که در زمان غیبت صغری چه فتنهای ایجاد کرد و خود امام زمان این فتنه را خواباند.
حجیت امام زمان(عج) بیشتر است یا قرآن؟
* حجیت امام زمان، نسبت به قرآن که بیشتر نیست. چنین ادعاهایی باید با قرآن تطبیق شود و ما باید با سند و مدرک حرف بزنیم. اگر قرآن تایید کرد، بدون تایید امام زمان هم میتوانیم بگوییم که این راه درست است ولی اگر کاری است که تردید آمیز است و حجت و سندی ندارد، هر چه هم که ادعا کنند، امام زمان بر انجام آن دستور دادهاست ما نباید باور کنیم. همه اینها کذب است و ما مکلفیم تکذیبشان کنیم. قرآن و اصول ثابتی که همه قبول داریم. البته این از لحاظ شرعی است، اما از نظر عقلی، مساله واضحتر از این است. امور یک کشور، ملت و یک جامعه را که نمیتوان به ادعای یک نفر مبنی بر رضایت یا عدم رضایت امام زمان واگذار کرد.
عده ای از مهدویت نان خود را می پزند!
* اگر ما از طریق انسانهای عالم و خوش فکر و رسانهها، مردم را با حقایق دین و ماهیت مهدویت، آشنا کنیم و انواع خرافات و تخریبهایی که در طول تاریخ اتفاق افتادهاست برای مردم معرفی کنیم و مردم آگاه باشند، آنوقت نفوذ فتنهگران، خیلی کمتر میشود. البته بدیهی است که این فتنهها به کلی از بین نمیرود. آنها ممکن است به فریبکاری خود ادامه دهند، اما آسیب عمومی اجتماع را میتوانیم کم کنیم. هم در بخش مدعیان مهدویت و هم در مورد کسانی که به بهانه مهدویت به وظایفشان عمل نمیکنند و هم در خصوص آنهایی که از طریق ادعای ارتباط با حضرت حجت یا نواب ایشان میخواهند نانی برای خودشان بپزند، ما میتوانیم به مردم توضیح دهیم. مساله دیگر این است که مردم بفهمند که باید از طریق اهل نظر و انسانهای مورد اعتماد به این مسائل برسند و نه هر گویندهای که ادعا میکند. الان ما افراد متفکر عالم کم نداریم و از نظر امکانات و رسانه هم مشکلی نیست. نهادها و مراکزی هم که الان تشکیل شدهاند جاهای بسیار مناسبی هستند که مردم بتوانند چنین مسائلی را با آنها در میان بگذارند و صحت و سقم این ادعاها را از آنجاها جویا شوند. اینها که کار سختی نیست.
نایب امام زمان(عج) با خواست مردم حاکم می شود
* به عقیده ی شیعه، مشروعیت حکومت، در زمان غیبت امام زمان(عج)، با اذن ایشان و خواست مردم است. بنابراین، وقتی که ما «ولایت فقیه» را می گوییم، منظورمان، کسی است که در صورت موافقت مردم و خواست مردم، از سوی امام زمان مأذون است تا مسئولیت ادارهی امور جامعه را بر عهده بگیرد. این فرض، جزء عقائد مسلم است . مسئولیت دخالت در زندگی مردم، قانون گذاشتن، قانون اجرا کردن، مسائل مالی، مسائل تربیتی، همهی این ها، با این اذن و اجازه است.
مهدویت در ذیل اسلام قابل تعریف است
* اصلا، مهدویت برای چیست؟ خوب، مهدویت، برای اسلام است! اگر اسلام نباشد، مهدویت چه ارزشی دارد؟ به عنوان یک شخص، امام، ارزش شان به این است که می خواهند معارف آسمانی را تبیین و اجرا کنند . ما اگر همین را بتوانیم به جامعهی بشری بفهمانیم که برنامهی امام زمان چه خواهد بود و دنبال چه هستند، کار بزرگی است. من، معتقد نیستم که ما، همه ی برنامه های امام زمان را می فهمیم، چون این تعبیر که «ایشان، دین جدید می آورند»، نشان می دهد که ما، اسلام را خوب نمی شناسیم. «دین جدید» اشاره به محتویات عملی و فکری و... اسلام است. ما نمی توانیم فکر کنیم همهی آن چیزهایی را که امام زمان (عج) دارند، در اختیار ما است و همه ی آن ها را می فهمیم . اسلام واقعی و تفسیر واقعی و . . . را ایشان باید بیاورند . بنابراین، آن، مهم ترین حقی است که به گردن است . گسترش فرهنگ مهدویت هم، یکی از این بخش ها است .
عده ای مردم را با مخلوط کردن روایات به اشتباه می اندازند
* ممکن است که برخی بگویند: «متن روایات، برای مردم خوانده شود.» و به همین مقدار هم قانع باشند. این، درست نیست ; زیرا، روایات مربوط به حضرت حجت (علیه السلام) صحیح و نا صحیح اش با هم مخلوط شده است چیزهایی، قابل فهم است و چیزهایی هم برای عموم قابل فهم نیست. مخلوط کردن این ها، خدمت خوبی به عامه ی مردم نیست. خدمت خوب، این است که ما آن هایی را که می توانیم بفهمیم که برنامه ی امام زمان است، متناسب با وضع امروز، به مردم عرضه کنیم .در این باره هم، تنها مردم خودمان را در نظر نگیریم . مردم ما، یک تعبد و علاقه ی خاصی به حضرت دارند . وضعیت فرهنگی مردم جهان را نیز در نظر بگیریم . اتقاقا، وقت اش هم همین الان است .
امام زمان(عج) هم با خواست و نظر مردم کار دارند
* اتفاقا، یکی از چیزهایی که می شود از همین منابعی که اشاره شد، استخراج کنیم و درست تبیین بکنیم، همین موضوع است. بعضی فکر می کنند که حضرت، با یک قدرت قاهره ای وارد می شوند و بامعجزه و سوار بر ابر و . . . اسلام را بر جهانیان تحمیل می کنند و مردم، طوعا یا کرها، این را باید بپذیرند! از روایات و اسناد، این طوری استفاده نمی شود! اولا، مبانی خود اسلام این نیست، و ثانیا، رفتار خود پیغمبر (علیه السلام) و رفتار علی ابن طالب (علیه السلام) این نبوده است . حضرت (عج) با مردم سر و کار دارند و قطعا نظر مردم، این جا، مهم است .
خیلی ها با شعار عدالت و مهدویت آمدند و دیکتاتور شدند
* من فکر می کنم، یکی از خدماتی که می توانیم به عنوان ادای حق مان، انجام دهیم، این است که این بحث را خوب روشن بکنیم، چون، در اسناد، کاملا، روشن است که وقتی امام زمان (علیه السلام) می آید، مردم، رشد فکری پیدا کرده اند . وقتی که رشد فکری پیدا کردند، می توانند برنامه های درست را درک کنند . بعلاوه، مردم، از کسانی که ادعاها کرده اند و به عنوان مصلح وارد جامعه شده اند، ولی خودشان هم به یک اخلال گر و استعمارگر تبدیل شده اند، خسته شده اند و تشنه ی یک برنامه ی عادلانه و انسان دوستانه و سعادت آور هستند . در آن زمان، شرایط جهانی هم به گونه ای پیش می آید که حضرت می توانند برنامه ی خودشان را به صورت جهانی مطرح کنند و با مردم جهان ارتباط برقرار کنند. مردم جهان هم، مطالب را می فهمند و با چشم باز، پس از درک کردن، می پذیرند .
مردم به برنامه امام زمان(عج) رای خواهند داد
* برای من، این مطلب، خیلی روشن است و از اسناد و احادیث مربوط به حضرت حجت (علیه السلام)، به روشنی، این مطلب به دست می آید . شرایطی که ایشان در آن ظهور خواهد کرد، زمانی است که اگر برنامه ی همه جانبه ی قابل دفاع و امید بخشی برای مردم مطرح بکنیم، مردم، رای می دهند و استقبال می کنند . بنابراین، قطعا، شما باید فرض را بر این بگذارید که ایشان، با رضایت مردم و با استقبال مردم مواجه می شوند . حالا اگر شما مطالبی در بعضی از اسناد می ببینید که با این ها نمی خواند، آن ها را باید بررسی کنیم . یکی از کارهای تحقیقی ما همین باید باشد .
چه کسی گفته مادیات مردم برای امام زمان(عج) اهمیتی ندارد؟
* من دارم فرض را بر این می گذارم که امام زمان (علیه السلام) با برنامه ای می آیند و ابزار تبلیغ و ابزار معرفی و اطلاع رسانی هم وجود دارد و مردم هم از وضع موجود خودشان، راضی نیستند و خسته اند، وقتی که برنامه ی حقوقی مناسبی را می بینید، همکاری می کنند . این که عده ای می گویند: امروز«مادیت غلبه دارد.» ، امام زمان نمی آیند که مسائل مادی مردم را ندیده بگیرد! منافع مردم را در نظر می گیرند و زندگی سعادت مند برای مردم می آورند! امام زمان که نمی گوید: «همه اش نماز بخوانید! همه اش قرآن بخوانید! ; همه اش زیارت کنید! همه اش...»! او، برنامه ی زندگی می آورد و مردم هم می فهمند و می پذیرنند . مثل الآن که پذیرش نیست، خوب حضرت هم ظهور نکرده اند.
امام زمان(عج) معجزه ندارند، مقبولیت مردمی دارند
* در روایات ما، برای جنبه های عطوفت و مهربانی و دل سوزی ایشان، موارد زیادی پیدا می شود.اصلا، آن جنبه ی خشنی که در بعضی از اسناد، بعضی، روی آن تکیه می کنند، به نظر درست نمی آید . آن، مولود تفکرات زمانی بوده که پیروزی را همراه با جنگ و کشورگشایی می دانستند . این نوع پیروزی، اگر می خواست بشود، خوب، در زمان حیات حضرت، بلکه در زمان حیات حضرت علی (علیه السلام) هم می توانست اتفاق بیفتد! چرا خداوند، منتظر می ماند که این همه زمان بگذرد تا شرایط درست بشود؟ اگر بنا است با معجزه و آن ابزاری که معمولاا می آورند، با آن ها بخواهد ایشان پیروز بشود، خوب، این را در زمان حضرت آدم هم می توانست انجام دهد! پس پیدا است که برای برقراری یک حکومت جهانی، زمینه های دیگری باید آماده باشد و آن، همان پذیرش و عطش مردم است .
تمام ادیان تا قیامت طرفداران خود را خواهند داشت
* از آیات قرآن، می شود فهمید که ادیان دیگر هم تا قیامت، طرفدار دارند. ما، دلیلی نداریم که وقتی حضرت، تشریف میآورند، همه را به پذیرش اسلام مجبور می کنند. شاید کسانی هم باشند که اسلام را نپذیرند. البته، این ها، قطعی نیست، ولی جای این است که بگوییم، چنین آزادی وجود دارد که مردم، عقاید خودشان را داشته باشند . منتها، منطقا، وقتی که ایشان اسلام را معرفی می کنند، خود مردم می پذیرند. مردم، دیگر، تعصبی ندارند. وقتی که تفکرشان باز باشد و استدلال هم بشوند، خیلی از افراد می پذیرند .
در شیوه امام زمان(عج) ،رای مردم ملاک است
* این که ایشان، با چه شیوه ای حکومت می کنند، آن نقطه ی مشخص که نقطه ی شروع ما است، این است که ایشان، صاحب الامر هستند، و مانند دیگر امامان، حاکمیت منحصرا برای ایشان است، اما این که تحزب خواهد بود. یا نه، شاید باشد و ایشان اجازه بدهند تا سلیقه های مختلف، به صورت جریان ها و احزاب، فعال باشند. این که انتخابات به همین شکلی که از پایین، مردم، انتخاب می کنند، این که شوراها خواهد بود، این که در هر منطقه ای، شورای مدیریت درست می شود، این که افرادی را منصوب می کنند، این ها، چیزهایی نیست که قطعی باشد .
* من فکر می کنم، اصل مسئله، روشن است; یعنی، که رضایت مردم و رای مردم ملاک است، اما این که، در مدیریت کشور، چه گونه به رای مردم می رسند و چه گونه در اداره ی کشور به آنان متکی می شوند، این که آیا واقعا در همه ی کره ی زمین، یک نوع مدیریت اعمال می شود، آیا این که . . . . ، همه ی این ها، از اموری است که روشن نیست . چه بسا، مثلا، در گوشه ای از جهان، مسلمانان، یک نوع مدیریت خاصی با سلیقه ی خودشان داشته باشند، منتها، همه، هماهنگ با هدف و برنامه ی حضرت هستند . دربرنامه ی حکومتی حضرت شاید جایی برای اختلاف نظر و... وجود داشته باشد ما، هیچ دلیلی نداریم که فکر کنیم که همه ی جهان، مثل یک خانواده اداره می شود .
چرا نباید با روند جهانی شدن امروز دنیا مخالفت کنیم؟
* ما، فعلا، عضوی از این جامعهی بزرگ هستیم و نباید در این بحث، با اصل جهانی شدن مخالفت کنیم; چون، این، یک چیزی است که می تواند در خدمت بشریت باشد . دادگاه بین المللی کیفری که برای مجازات جنایتکاران جنگی تشکیل شده است، درست است که الآن آمریکا در آن نفوذ دارد و . . . ، ولی اگر انصافا یک عده دانشمند قاضی عادل شریف باشند و اگر هر کشور کوچکی هم از یک دولت قدرت مندی، به عنوان جنایتکار جنگی، شکایت کرد، آن جا رسیدگی کند، آن، یک چیز خوبی است . مطالب و امور دیگر هم این طور است . ما باید این ها را کمک بکنیم تا انجام بشود و از این که هست، به سمت عقلانی تری برود .
* برای این، احتیاج دارد که بقیه ی کشورهای اسلامی هم همکاری کنند . اگر این پنجاه و چند کشور اسلامی، بتوانند خودشان را همراه کنند و متحد باشند، یک وزنه ی عظیم می شوند و در همه ی این مراکز جهانی، می توانیم با رای خودمان، سرنوشت دنیا را اصلاح بکنیم . البته، آنان، باز نفع شان را بیش تر از ما می برند . از این رو، اگر منافعشان لطمه ببیند، بیرون می روند . آمریکا، از یونسکو بیرون رفت; چون، رای اش در تعیین دبیر کل، مؤثر نبود . نیز از پیمان «کی . یو . تو» بیرون رفت .
مدیریت امام زمان(عج) برای ما قابل اجراء نیست
* لازم است این نکته را مطرح کنم که جمهوری اسلامی، پیوسته، در پی این بوده است که حکومت جهانی حضرت (علیه السلام) را الگوی رفتار خود قرار دهد. ما اگر از رفاه می گوییم، اگر از امنیت می گوییم،... ، چیزهایی است که از آن جا الگوبرداری کرده ایم . البته، در این باره، ما، به اندازه ی فهم خودمان از اسلام و توانی که داریم، عمل می کنیم . ما، نه فهم حضرت را داریم و نه امکانات حضرت را، لذا آن چه پیاده می کنیم، نمی تواند، کاملا مطابق با آن الگو باشد . گر ما بتوانیم، به اندازهی توان مان هم اسلام را پیاده کنیم، الگوی خوبی برای جهان خواهیم بود و این می تواند، زمینه را برای ظهور حضرت فراهم آورد .
* تاکید می کنم، اگر ما بتوانیم آرمان های اسلام را در عمل پیاده کنیم و به مردم جهان نشان دهیم، کار بزرگی برای گسترش فرهنگ مهدویت انجام داده ایم . الآن هم، سعی و تلاش مان، جز این نیست . حالا این که چه مقدار موفق شده ایم، یک بحث دیگری است.
اگر مقبولیت مردم نباشد، کاری نمی توان کرد
* اگر نظر و مقبولیت مردم نباشد، کاری نمی توان کرد. برای عملی کردن اسلام، ما باید مردم را همراه خود داشته باشیم. به نظر ما، فقیه واجد شرایط، جانشین حضرت بقیة الله (علیه السلام) است، اما اگر این بحث ها بخواهد جنبهی حکومتی به خود بگیرد، باید برای فقیه، مقبولیت حاصل شود. حضرت علی (علیه السلام) چون پذیرش مردم نبود، خانه نشین شد! ما که بالاتر از حضرت نیستیم! اصلا چرا حضرت در پردهی غیبت اند؟ زمینهی پذیرش گسترده و جهانی مردمی وجود ندارد.
اگر ما نتوانیم معاش مردم را تامین کنیم چگونه مدعی زمینه سازی ظهور باشیم؟
* ما کار خیلی مهمی که باید انجام دهیم، این است که معاش مردم را سر و سامان ببخشیم . این، جزء نخستین وظیفه ی دولت اسلامی است . حضرت علی (ع) که مالک اشتر را به مصر می فرستد، به او می گوید، با اموالی که جمع می کند، آبادانی کند و آبادانی ها را گسترش دهد . الآن، شبهاتی که مطرح است، بیش تر، مربوط به بعد کارایی نظام است . با موفقیت اقتصادی، این شبهات، خود به خود، پاسخ داده می شود . البته، آن شبهات فکری را هم باید مستدلا پاسخ داد.این شبهات، چیزهای تازه ای نیست. شما کتاب خاطرات مرا که منتشر شده، ملاحظه کنید. خواهید دید که این ها، از آن موقع هم بوده است. بله، یک وقتی در کمون و نهفته بوده است و زمانی آشکار شده است.
حضرت مهدی(عج) بدون اسلام مطرح نیست، نگاه کنید سلمان رشدی کجا را هدف گرفته بود؟
* ما می بینیم که آنان، همه ی ارزش های اسلام را مورد هجوم قرار داده اند; زیرا، حضرت مهدی (علیه السلام) هم بدون اسلام، مطرح نیست! حضرت می آیند تا اسلام را اجرا کنند! داستان سلمان رشدی برای نابودی اساس اسلام بود! من می گویم، آنان، تنها، به یک موضوع نپرداخته اند، بلکه به هر چیزی که مایه ی افتخار ما است و برای ما ارزش است، تهاجم کرده اند و می کنند. یکی از این محورها هم موضوع مهدویت است .
عنایات امام زمان(عج) را زیاد دیده ام امّا واگویه نمی کنم
* من خودم، از عنایات حضرت، زیاد دیده ام. در جاهایی که انسان، واقعا، مستاصل می شود، با توسل از صمیم قلب، عنایات ایشان را خواهد دید . یک موردش را در فتح فاو دیدم. ما، برای فتح فاو، باید هزاران نفر را از آب می گذراندیم و به سنگرها و استحکامات عراق، حمله می کردیم. ما، همه ی وسائل لازم را فراهم کرده بودیم، ولی به خاطر سنگینی کار طبیعی بود که در آن شرایط توسل به ائمه به خصوص به امام عصر (علیه السلام) برای ما خیلی کارساز شد. و بالاخره دلهره داشتیم. خلوص رزمندگان و توسل آنان و ما، سبب شد که عملیات والفجر هشت با موفقیت به پایان برسد. ما فکر می کردیم که اگر دست عراق را از آب کوتاه کنیم، نمی تواند دیگر ادامه دهد. افزون بر آن، در این فکر بودیم که اگر قرار شد، آتش بس شود، آن جا را به، عنوان حربه ای برای رسیدن به حقوق مان نگه داریم . الحمدلله، فاو، به دست ما افتاد .
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 07,نوامبر,2024